تنها راه چاره طی هشت سال اخیر، پدیدهای به نام «تعطیلی» است که «فت و فراوان» در طول سال داریم و از این رهگذر نیز اقتصاد ملی و مردم با هم ضرر میکنند. اینکه بگوییم از سال1346 با مونتاژ و تولید پیکان این معضل آغاز شد، حرف بیراهی نیست و به همین دلیل مسئولین امور شهر تهران، از دهه1350 به بعد به فکر افتادند که با پیداکردن راههای جدید، مشکل ترافیک را تا حدودی حل کنند و تاثیرگذارترین راهها هماهنگکردن چراغهای راهنمایی برسر چهارراهها بود که در اصطلاح انگلیسی آن را سنکرونیزه میگفتند و بعد، احداث پلها فلزی برسر چهارراهها و تقاطعهای پررفتوآمد چارهکار شد و سپس یکطرفهکردن خیابانها اما معضل نهتنها حل نشد بلکه باتوجه به تولید روزافزون خودرو، گره ترافیک کورتر از گذشته شد. پس از پایان جنگ تحمیلی و بازسازی صنایع تولید خودروی داخلی، مسئولان با غول بیشاخ و دمی مواجه شدند که قبلا یک مشکل ساده بود و اینبار در هیبت و هیأت یک معضل بسیار پیچیده خودنمایی میکرد.
پلهای هوایی فلزی
حضور کارشناسان اروپایی و ژاپنی برای حل ترافیک تهران، منجر به احداث پلهای فلزی در تهران شد. گیشا (کوی نصر)، بلوار میرداماد (که جمعآوری شد و احداث شمالی- جنوبی آن کاملا غیراصولی بود و با تخریب در ابتدای دهه70 و احداث پل جدید که از غرب به شرق در کمترین زمان ساخته شد)، خیابان حافظ، انتهای خیابان سعدی (که جمعآوری شد)، خیابان انقلاب در تقاطع چهارراه کالج، ازجمله پلهای فلزیای بودند که بلژیکیها آنها را احداث و تا حدی معضل ترافیک در برخی گلوگاهها را حل کردند اما با توجه به ورود انواع و اقسام خودرو به هسته مرکزی شهر و تسری ترافیک این منطقه از تهران به دیگر نقاط در سالهای اول پیروزی انقلاب اسلامی، با پدیدهای جدید با عنوان اختصاص خطوط حرکت به خودروهای جمعی- شرکت واحد- مواجه شدیم و اولین خیابان، تختجمشید سابق و طالقانی فعلی بود که از شرق به غرب یکطرفه شد و با بلوکگذاری سیمانی، اولین گامهای شکلگیری اینگونه خطوط برداشته شد.
پل هوایی عابر پیاده
پل هوایی برای عبور از عرض خیابان، پدیدهای است که در سالهای قبل از پیروزی انقلاب وجود خارجی نداشت و تنها خطوط عابرپیاده بود که چنین فرصتی را فراهم میآورد و اصلا و ابدا از سوی خودروها عموما رعایت نمیشد. همواره از طرف رانندگان، ایستادن روی خطوط حقی طبیعی تلقی میشد و با اجباریشدن ایستادن در پشت خط، این عمل کاملا قانونی از قوه به فعل درآمد اما نکته جالبتوجه، جریمه عابرین به مبلغ 52ریال قبل از انقلاب بود که در هسته مرکزی شهر و خیابانهای اصلی چون جمهوری اسلامی (خیابان شاه) و انقلاب اسلامی (شاهرضا) و اطراف میدان امامخمینی (سپه) اعمال میشد که باعث تولید دردسر بسیاری شده بود و بعضا مأموران هنگام برخورد با عابرین، کار به جروبحث کشیده میشد و برای آنکه بهتر بتوانند این قانون عجیب و غریب را از قوه به فعل درآورند، موانع فلزی متحرک بهکار گرفته شد که آنچنان سست و بیپایه بود که ملغی و جمعآوری شدند. بعدها اولین پلهای هوایی در نقاط پررفتوآمد مثل میدان مخبرالدوله (که جمعآوری شد) شکل گرفتند و اولین پل هوایی برقی نیز در میدان هفتمتیر ایجاد شد.
زیرگذر
این روزها، مهندسین، کارگران و متخصصین بسیاری مشغول آمادهسازی زیرگذر عابرین در چهارراه ولیعصر(عج) هستند و با شکلگیری این گذرگاه، توقف فرساینده خطوط تندرو (بیآرتی) به حداقل خواهد رسید و عابرین نیز به راحتی و به سلامت از چهارسوی این چهارراه پررفتوآمد، طی طریق خواهند کرد؛پدیدهای که با ایجاد زیرگذر عبور خودروها در دهه70 در میدان حسنآباد شکل گرفت و در ادامه با ساخت سریع پل ابوسعید- طی هشت ماه بهرغم موانع و معارضهای بسیار زیاد- معضل ترافیک این منطقه از تهران به راستی حل شد.
اولین پل سیمانی مخصوص عبور خودروها
تمامی تجهیزات پلهای فلزی و حتی طراحی و نصب آنها از سوی بلژیکیها صورت گرفت و از آنجا که آسفالت مخصوصی باید روی پلها ریخته میشد و سطح فلزی آنها، فقط نوعی از «اپوکسی» را جذب خود میکرد و آسفالت معمولی کارایی نداشت، از این رهگذر نیز آنها صاحب سود سرشاری میشدند و در اوایل دهه1350، مسئولین امور شهری به فکر افتادند و طراحی پل سیمانی در تقاطع چهارراه سیدخندان را ریختند و آن را بهگونهای طراحی کردند که ترافیک سنگین خیابان کورش کبیر، جاده قدیم شمیران و خیابانهای اطراف را قدری کاهش دهند و حتی خیابانهای آپادانا (خرمشهر)، میدان پالیزی و اطراف آن را نیز تحت تاثیر قرار دهند، اما به رغم آنکه در آن حدود، در آن سالها، تراکم زیادی وجود نداشت و تمامی اراضی آن حدود در اختیار ارتش بود و معارض خاصی نمیتوانست مانع و رادعی بر سر راه باشد و پل باید در حداقل زمان ساخته میشد، این اولین پل سیمانی که دارای عرشه چندان وسیعی نیست و طول آن نیز از بسیاری از پلهای مشابه ساخته شده پس از پیروزی انقلاب اسلامی، کمتر است، قریب به پنجسال طول کشید، بدان گونه که به مزاح و طنز گفته میشد: روح مرحوم سیدخندان، گریان شده و از مسئولین درخواست کرده است که از ساخت این پل صرفنظر کنند و اولین خودروها در سال 55 توانستند از روی این پل سیمانی بگذرند و این در حالی بود که در اولین سالهای پس از پایان جنگ تحمیلی، ضمن جمعآوری پل جنوبی- شمالی در خیابان میرداماد و بزرگراه مدرس، طی مدت یک سال و اندی پل غربی- شرقی این خیابان ساخته شد و در اختیار مردم قرار گرفت.
تونلهای شهری
پدیدهای که مطلقا در تهران 327کیلومتر مربعی تا پایان دوره پهلوی دوم، وجود خارجی نداشت و اولین گام، تونل رسالت بود که طی 12 سال ساخته شد و علاوه بر موانع و معارض بسیار زیاد، مسائل دیگری در عدم شکلگیری سریع آن در دهه70 و اوایل دهه80 نیز دخیل بودند اما تونل توحید، سرآغازی شد بر ساخت سریع تونلهای شهری و طی 32 ماه ساخته شد و پس از چندی تونل نیایش نیز ساخته شد و به بهرهبرداری رسید.
بالادست و پاییندست
چهلمتری کندی- که به نام رئیس جمهور آمریکا جان.اف.کندی، در دهه 1340 نامگذاری شد- امروز به نام توحید میشناسیم و اراضی این بخش از تهران، در همین دهه کاملا غیرمسکونی بود و خیابان تاج(ستارخان فعلی) در ابتدای آن دارای چند ساختمان بود و ساختوساز در آن کاری نداشت، اما با توجه به آنکه بزرگراههای پارکوی و شاهنشاهی (بزرگراههای شهید چمران و شهید مدرس) ، بروبیابان بود و رشد جمعیت و ساختوساز فراوان باعث شد تا عبور از زیر پل گیشا (کوی نصر) به عنوان یکی از بزرگترین معضلهای سالهای بعد رخ نماید و چارهکار، آن بود که این پل احداث شود. توسعه پلآهنی، مسدود کردن عبور از چهارراه و زیر پل و سرانجام احداث تونل توحید که در ابتدای کار و حتی انتهای آن و بعدها، حرف و حدیثهای زیادی را برایش آفریدند و حتی پیشنهاد شد که آن را پرسازند! اما تأثیر بسزای این تونل آنچنان شد که حداقل هشتتقاطع از بالاتر از باقرخان تا پایینتر از دامپزشکی حذف شوند و امروز عبور از این منطقه که در روزگاری نهچندان دور، قریب به یک ساعت به طول میانجامید، در چهار پنجدقیقه میسر باشد و آن اندک ضایعات طبیعی همچون ریزش آب و تراکم دود نیز امروز برطرف شده و امید آنکه با رفع معضل در زیر پل حقشناس(نهم دی)، رفت و آمد در ساعات پیکترافیک صبحگاهی و عصرگاهی به خصوص در فصول سرد سال در بزرگراه نواب برطرف شود و با افتتاح زیرگذر پاییندست بزرگراه یادگار امام، قفل ترافیکی غرب تهران تا مقدار زیادی برطرف شده و با توسعه شبکه مترو و خطوط تندرو، در سالهای آینده علاوه بر سهولت در امر تردد، شاهد هوایی سالم در تهران باشیم و حالا نوبت به تونل نیایش رسیده است و با افتتاح بزرگراه دوطبقه صدر که در نوع خود بینظیر هستند، گام بلندی در رفع ترافیک و آلودگی هوا در شرق تهران برداشته شده است.امروز رفع موانع و معارضهای ملکی، همچنین تملیک اراضی مختلف از مسکونی شخصی گرفته تا نظامی، دولتی، کار سادهای نیست و در این بحبوحه تحریمها و بیمهریهای جهتدار نسبت به خدمات شهرداری تهران و صدالبته نبود منابع مالی، باید دست مریزاد به مدیریت شهری گفت، از آن رفتگر زحمتکشی که در نیمههای شب خیابانها را پاکیزه میسازد، تا آن کارگر سختکوشی که در دل تونل، مشغول آرماتوربندی است؛ از مهندسین و متخصصین هوشیار و کارآمد تا برنامهریزانی که دریا دل هستند و آینده تهران را چون امروزش نمیخواهند.
بزرگراهها
امروز دو بزرگراه شهید مدرس و شهید چمران در میان دهها بزرگراه احداث شده، طی دو دهه گذشته، با توجه به حجم تراکم جمعیت و املاک معارض، چندان به چشم نمیآیند و با افتتاح بزرگراه امامعلی(ع) و تکمیل رینگ تهران، باید امیدوار بود که همراه با توسعه وسایل نقلیه عمومی و افتتاح جدید خطوط مترو، دیگر مجبور نباشیم که بگوییم تهران طی 365 روز سال، به اندازه انگشتان دو دست، روزهای سالم نداشت.بسط و توسعه تهران از شمال و جنوب و شرق و غرب دیگر امکانپذیر نیست و تنها ارتفاع باقی مانده است که گویا آن هم رو به پایان است و اگر امروز برای آیندگان، نیندیشیم و راهکار مناسبی نیابیم، ما را نخواهند بخشید.
تهران، تبدیل به شهری شده است به مثابه یک پارکینگ بزرگ و سراسر آلوده و به دور از زندگی حداقلی و در ابتدای سال نو، با کاشت درختان بسیار و ایجاد فضای سبز، کنار این همه کارهای سترگ و در دست تکمیل به یاد داشته باشیم تهران، با جمعیتی کمتر از چهارمیلیون و وسعتی قریب به 300کیلومتر مربع و تراکم کمجمعیت، ساخت یک پل، آن هم پل سیدخندان، پنج سال طول کشید و امروز تونل نیایش، با 10کیلومتر طول، طی 20ماه به بهرهبرداری رسیده است. پس برای فردای بهتر شدن، در انجام وظایف شهروندی بکوشیم.